آیا تا به حال سر خوردن شبنم از روی برگ را دیدهای؟ میرود و میرود و میرود و در آخر میافتد. زندگی همین است، شبنمی روی برگ، آهسته آهسته سر میخورد، یک لحظه آنجا بود لحظه دیگر رفته است. یک لحظه اینجاییم و لحظهی دیگر رفتهایم، و برای این لحظهی کوتاه چقدر هیاهو راه میاندازیم؛ چقدر خشونت، چقدر جاهطلبی، چقدر نفرت، چقدرحسادت، چقدر دوندگی و سبقت، چقدر نزاع و کشمکش .فقط برای این لحظهی کوچک.
از نظر کارل گوستاو یونگ -روان شناس روان تحلیلگر- رهایی به هر بهایی وجود ندارد. من نمیتوانم از چیزی رها شوم که ندارم، انجام ندادهام و یا تجربه نکردهام. رهایی واقعی فقط هنگامی برای من ممکن است که خود را کاملا وقف چیزی کرده باشم و تا آخر در آن شرکت کنم. اگر از مشارکت کنار بکشم، همان قسمت روان خود را مثله کردهام.
درباره این سایت